باهات میام نفس نفس
تو آسمان توی قفس
از اول تا آخرش
دوستت دارم همین و بس
.
.
.
.
نمی دانم چه حسی هست این عاشقی ؟
وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم
وقتی صدایی می آید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم
چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای ؟؟؟
.
.
.
.
غریبانه در سکوت سهمگین شب نامت را بر حاشیه ی قلبم حک کردم تا با هر ضربانش بگویم دوستت دارم
.
.
.
.
خواستم از عشق برات بگم گفتم می دونی
خواستم از غم برات بگم گفتم می دونی
حالا از ته قلبم می گم دوستت دارم چون نمی دونی
.
.
.
.
زندگی را اشکی بیش نمی دانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم دوستت دارم
.
.
.
.
قارقار خبردار ، دلم شده بی قرار
دلمو نبر اینجوری ، دوستت دارم بدجوری
.
.
.
.
آرام بخوان چون آهسته نوشتم
بی پروا بخوان چون از خود نوشتم
نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم
از دل بخوان چون با دل نوشتم دوستت دارم
.
.
.
.
دوستت دارم نه به این خاطر که دوستم بداری ، بدین خاطر که لایق دوست داشتنی
.
.
.
.
ای کاش کودک بودم تا احساست کنم
ای کاش باران بودم تا غبار را از دلت دور کنم
ای کاش تار بودم تا ساز مورد علاقه ات را بنوازم
اما افسوس که نه کودکم نه بارانم نه تارم
اما عاشقانه و صادقانه میگویم دوستت دارم
ادامه مطلب ...