.
.
.
.
در دشمنی دورنگی نیست ، کاش دوستان هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند
.
.
.
.
آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد ، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد
.
.
.
.
دل های بزرگ و احساس های بلند ، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
.
.
.
.
هر کسی را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست
.
.
.
.
همچون شمع که در گریستن خویش ، قطره قطره می میرد
ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم
.
.
.
.
به ساعتها بگو بخوابند ، بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست
.
.
.
.
خدایا ! یاریم کن تا آنچه را که دانسته یا ندانسته میشکنم دل نباشد
.
.
.
.
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
.
.
.
.
خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی ؟ و هر که را عقل ندادی ، چه دادی ؟